نفحه

یک بار وزیدن باد یا بوی خوش

نفحه

یک بار وزیدن باد یا بوی خوش

نفحه، که قرار است کم و بیش از خاطرات و گذشته‌های دور و نزدیک بنویسم. واژه بسیار قشنگی است البته، نخستین بار هم با افتخار در ترکیب ِ نفحات صبح از آقای سعدی آن را دیدم، که خب ایشان به دلایل دیگری دوستش داشت.
درک خنکای یک نسیم و لذت بردن از وزش باد چیزی شاید شبیه به زنده بودن است، شبیه به داشتن یک شبکه عصبیِ به‌اندازه کافی پیچیده! حالا اگر آنقدرها هم لذت نمی‌برید از چیز ساده ای که اینجا عرضه شده، شاید تعریف یکسانی از حیات و زیستن نداریم. همین.

پیامدهای ناگزیر! نه چند ایراد قابل رفع!

| شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۵:۰۳ ب.ظ

بسیاری از ما این روزها محصول جدید شبکه HBO به نام چرنوبیل را دیدیم. سریالی که حسابی معروف و گسترده شد. همزمان در همین چند هفته داشتم کتاب معروفی را می‌خواندم به نام «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند» که فصلی مفصل برای سیستم اقتصادی شوروی کنار گذاشته بود. دو سه هفته پیش هم پادکست خلاصه کتابی از بی‌پلاس منتشر شد به نام «مجمع‌الجزایر گولاگ» اثر سولژنیتسین، که به اردوگاه‌های کار اجباری شوروی می‌پرداخت و در بخشی هم خاطرات خودش را از آن جهنم روی زمین نقل می‌کرد.

خب پیش از این هم چیزهایی در مورد نظام کمونیستی شوروی خوانده و شنیده بودم اما احساس می‌کنم در این مدت کوتاه اخیر جنبه‌های مختلفی از مسئله پیش رویم گذاشته شد و دست کم خیلی به یک سیستمِ آزمودهٔ مطلقاً خراب فکر کردم. تعدادی نکته در حاشیه کتاب مذکور نوشتم که دو تا را با شما به اشتراک می‌گذارم. یکی از مهم‌ترین تفصیل‌های این آقای سولژنیتسین در مورد شوروی، توضیح این ایده است. مشکلاتی در همه‌جای شوروی از اقتصاد و نظام و دادگاه تا سیاست و مسائل اجتماعی وجود داشت؛ نکته اساسی این است که این مشکلات، ایرادات و ناهنجاری‌های سیستم نیستند بلکه پیامدهای اجتناب‌ناپذیر سیستمی چون شوروی هستند! هر جور که نظامی با همین چند تا اصل و آرمان عمیق کمونیستی بسازیم، ناگزیر با چنین پدیده‌هایی روبرو خواهیم شد.

این البته نکته‌ای است که من مدت‌هاست به بعضی دوست‌های باهوش و مداراگرم می‌گویم. در حالی‌که دارند رؤیای تمدن جهانی را در این فرمان گام به گام سراسر ابهام و حرف‌های خوب، برایم شرح می‌دهند و مرا به عمل‌گرایی متهم می‌کنند.

مثلاً قانون‌گریزی یا وجود قوانین مبهم و تفسیرپذیر یا این مقدار از انحصار قدرت حول یک محور، لزوماً به هرج و مرج مدیریتی منجر می‌شود. اینکه بسیاری از ایرادات ساختاریِ برآمده، دقیقاً از جان این سیستم است. یکی از مشکلات شبیه به شوروی شاید همین است که بنیان این نظام بسیار فردمحور است. احتمالاً همین حالا هم آدم‌های به نسبت خوبی در خیلی پست‌های مهم سر کار هستند. به روزی فکر کنید که همین آدم‌هایی که آرام آرام دارند نزدیک می‌شوند روی صندلی‌های مقدس و معظم بنشینند در حالی‌که معتقدند «رسانهٔ حاکمیت شدن افتخار است».

متن را با این نقل قول از دکتر مشایخی استاد مدیریت و اقتصاد به پایان می‌برم که جلسه‌ای سه بار می‌گفتند «ساختارِ بد فرآیندِ خوب ایجاد نمی‌کند».

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی